می خواهم مثل قدیمی ها خوشبخت باشیم
یک خوشبختی ساده ی دوست داشتنی
یک ایوان و عصرهای جمعه
تکیه دادن به یک صندلی
و زیر لب زمزمه کردن یک شعر ...
شنیدن صدای بازی بچه ها
صدا کردن نام تو
جانم شنیدن های تو ...
و هزاران حرف نگفته را با یک نگاه با یک سکوت ،گفتن
می خواهم تمام قانون های این زندگی های امروزه را دور بی اندازم از نو
قدیمی شوم و به مادربزرگ پیرم بگویم:
راست می گفتی جان دل قدیمتر ها
"تعهــــد" حرمت داشت
و "عشـــق" عشق بود ... !
تاریخ: جمعه 12 تير 1394برچسب:می خواهم مثل قدیمی ها خوشبخت باشیم ,
ارسال توسط عشق خدائی لرستانی
آخرین مطالب